گرچه در حال حاضر بیکاری دانش آموختگان داروسازی مشهود نیست؛ اما با ادامه همین روند صدای پای موج بیکاری این گروه را نیز خواهیم شنید. زیرا این روزها شاهد بیکاری پنهان دربین داروسازان هستیم. این گروه که سالها در دانشگاه تحصیل کردهاند و قرار است وارد عرصه تولید دارو شوند، به دلایل متعدد پس از تحصیل اغلب وارد چرخه توزیع دارو شده و از علم آنها بهره لازم گرفته نمیشود و حتی تعریف روشنی از کارکرد آنها وجود ندارد. چنانکه گاه بود و نبود آنها برای تحویل دارو اهمیتی ندارد و مردم تفاوتی بین دکتر داروساز و نسخه پیچ را حس نمیکنند. در واقع حال و روز او همچون پزشک و جراح نیست که با نبودنشان، مطب و اتاق عمل تعطیل شود. این درحالی است که شاهدیم مردم برای انجام یک معاینه ساده و حتی تزریق آمپول بیهوشی در دندانپزشکی ترجیح میدهند این مهم توسط پزشک متخصص انجام شود. از دیگر علل بیکاری پنهان داروسازان، باید به ضعف محتوای آموزشی درسهای دانشگاهی اشاره کرد؛ در این واحدهای درسی توجهی به عرصه تولید و صنعت نشده و یا اگر این آموزشها وجود دارد، در عمل این داشتههای علمی کارآیی ندارد. حال آنکه صنعت، اقبال وافری به جذب متخصصان دانشگاهی دارد، منوط به اینکه این گروه بتواند نیازهای آن را رفع سازد. بنابر این در شرایط امروز هنر داروسازان تنها داروخانه داری و فروش داروست و علاوه بر این قوانین نیز بسترهای نوینی برای شغل او تعریف نکرده است که قادر باشد علم و مهارت خود را بروز دهد و مطابق آن جایگاه مهارتی و تجاری کسب کند. به این ترتیب داروخانهای از لحاظ اقتصادی موفق است که در فضای مطلوبی قرار داشته و بیشترین مراجعه کننده را جذب کند. اینگونه دانش آموختگان جوان به دنبال استفاده از دانش خود نیستند، بلکه تلاش میکنند داروخانه خود را در فضای پرتردد دایر کنند تا مشتری بیشتری داشته باشند. در واقع دغدغه این دانش آموختگان همان نگرانیهای یک بازاری است، نه یک عالم که سالها تحصیلات تخصصی داشته است.
نکته دیگر اینکه وقتی پزشکی نسخهای مینویسد، به طور حتم نمیتوان به آن عمل کرد، زیرا ممکن است بیمار مسایلی را به وی نگفته باشد؛ مسایلی که میتواند درصد خطا را افزایش دهد. از این رو در داروخانهها، متخصص داروسازی وجود دارد. برای نمونه چنانچه مادری بارداراست، برای درمان یبوست و یا رادیولوژی نباید روغن کرچک مصرف کند، زیرا منجر به سقط جنین میشود، اما به دلیل «پزشک سالاری» اگر این خطاها گوشزد شود، پزشک واکنش نشان داده و آن را مداخله در تخصص خود میداند.
به هر روی به دلیل عمرکوتاه توسعه آموزش تخصصی داروسازی، آثار این چالشها هنوز مشهود و چشمگیر نیست، بهگونهای که در دو دهه پیش حدود 5 دانشکده داروسازی در کشور فعال بود و در حال حاضر این رقم به 25 دانشکده افزایش یافته است. همچنین برخی دانشگاهها نیز در انتظار دریافت مجوز برای تأسیس دانشکده داروسازی هستند.
به این ترتیب ما در این وضعیت در نقطه عطفی قرار گرفتیم که میتوانیم تعداد داروسازان خود را رشد دهیم و از توان آنها بهرهمند شویم. چنانکه در حال حاضر شاهد افزایش ظرفیت داروخانه ها هستیم. زمانی در ازای هر 9 تا 10 هزار نفر یک داروخانه وجود داشت که امروزه این رقم به هر 4500 نفر یک داروخانه رسیده است.
به هر روی همه آنچه اشاره شد، حکایت از بیکاری آینده این گروه دارد، بنابراین مسؤولان و سیاستگذاران باید به این مهم توجه کنند تا چنانکه اگر ضروری است، به تغییر سیاستها پرداخته و یا تعداد دانشجویان این رشته را تعدیل کنند و یا اینکه محتوای آموزشی این مراکز را مورد ارزیابی و بازبینی قرار دهند. باید اذعان کرد، صاحبنظران دانشگاهی که در این مقوله هشدار میدهند، سیاستگذار و برنامه ریز کلان نیستند، بلکه تنها از سر دلسوزی اشاره میکنند تا اگر 10 سال دیگر این چالشها به روشنی خودنمایی کرد، متهم به غفلت و بی توجهی نشوند و اثبات کنند که این مسأله را سالهای پیش گوشزد کرده بودند.
۲۱ دی ۱۳۹۴ - ۰۸:۴۰
کد خبر: 336737
نظر شما